نرم افزار آموزش زبان انگلیسی برای کودکان ( ریحانه ۱ ) تولید و اهدایی اتاق وب ایران است که با استفاده از این نرم افزار می توانید آموزش حروف ، اعداد ، کلمات ابتدایی و رنگ ها را به کودکان خود آغاز کنید. این نرم افزار کاملا فارسی است و با محیط کودکانه ای که دارد منجر به یادگیری سریع کودک میشود.
((( داستان های سطح مبتدی )))
Starter: 250 headwords
|
Dorothy (ویژه کودکان) تعداد صفحات: 31 |
|
|
|
|||
|
April in Moscow آوریل در مسکو تعداد صفحات: 16 |
|
|
|
|||
|
Carnival کارناوال تعداد صفحات: 16 |
|
|
|
|||
|
Drive into Danger تعداد صفحات: 30 |
|
|
|
|||
|
Newspaper Chase تعداد صفحات: 16 |
|
|
|
|||
|
Paul and Pierre in
Paris تعداد صفحات: 30 |
|
|
|
|||
|
Robin Hood تعداد صفحات: 33 |
|
|
ادامه مطلب ...
اصل و پایه عقل پس از ایمان به خداوند متعال، مهرورزی و محبت کردن با مردم است.
امام صادق (ع)
After faith in God, the principle and basis of wisdom are kindness and sympathy on people.
Imam Sadegh (peace be upon him)
برترین صدقات اصلاح میان مردم است.
پیامبر اکرم (ص)
Reconciliation between people is the best alms.
Holy prophet (peace be upon him)
ادامه مطلب ...
نفرات برتر کلاس های هفتم 2،1 و هشتم 1 در جریان مهر ماه به شرح زیر اعلام می گردد:
دانش آموزان عزیز می توانید در ادامه مطلب کتاب الکترونیکی ورق زن پایه هفتم را دانلود کنید. در این نسخه شما می توانید با استفاده از رایانه کتاب را مثل یک کتاب واقعی ورق زده و یا به صفحه دلخواه بروید.
ادامه مطلب ...
گروه نمایش انجمن زبان انگلیسی استعدادهای درخشان شهید بهشتی از سوی مراسمی که دانشگاه غیرانتفاعی معراج با نام جشن فارغ التحصیلی، در سالن ارشاد ترتیب داده بودند، برای اجرای نمایش اقتصاد مقاومتی (The Resistive Economy) دعوت شدند. در همینجا از زحمات تمام دانش آموزان عزیزی که با وجود امتحانات خود نمایش را با زیبایی هرچه تمام اجرا نمودند، تشکر و قدردانی می نمایم.
عکس ها در ادامه مطلب:
باتوجه به موفقیت گروه نمایش انجمن زبان انگلیسی و تحسین و تشویق مسئولین، مقامات و روسای نهادهای مختلف، صداوسیمای مرکز استان آذربایجان غربی جهت اجرا و ضبط این نمایش در استودیوی صداوسیما، از این عزیزان دعوت بعمل آورد. این نمایش پس از ویرایش و تدوین، از سوی کانال صداوسیمای استان آذربایجان غربی پخش خواهد گردید. در همینجا لازم است از تمام کارکنان عزیز صداوسیما که در ضبط این برنامه ما را یاری فرمودند و موجب خوشحالی دانش آموزان عزیز شدند، تشکر و قدردانی نمایم.
تصاویر در ادامه مطلب:
Idiom |
Persian equivalent |
to what end |
به چه منظور |
You must hand it to him. |
باید به کارش ایولله گفت. |
You make me ill with your speech. |
با صحبتهایت حالم را بهم میزنی. |
I dare say… |
به جرأت میتوانم بگویم… |
Mind your eye. |
بپایید. ملتفت باشید. |
Excuse me back. |
ببخشید پشتم به شماست. |
upon my word |
به شرافتم سوگند |
on my own account |
بهحساب خودم |
He takes after his father. |
(قیافهاش) به پدرش رفته. |
It is all the same to me. |
به حال من فرقی نمیکند…. |
It does not answer my purpose. |
بدرد من نمی خورد. |
What is that to you? |
بهتو چه؟ |
Between you and me |
بین خودمان باشد. |
It is not concern of mine. |
بهمن مربوط نیست. |
Honesty is best policy. |
آدم خوشمعامله شریک مال مردم است. |
I'm hanged if I know. / I'll be hanged if I know. |
به هیچ وجه نمیدانم. |
I am greatly honored. |
باعث افتخار من است. |
Pick on someone your own size. |
برو با همقد خودت طرف بشو. |
I take my hat off to you. /take my hat off to |
بابا ایوالله! |
Don't twist the lion's tail. |
با دم شیر بازی نکن. |
A widow's mite. |
برگ سبزی است تحفهی درویش. |
Let me gather my breath. |
بگذارید نفسم جا بیاید. |
at the instance of |
برحسب تقاضای… |
Mind your own business. |
سرت به کار خودت باشه. سرت تو لاک خودت باشه. |
I am off color. |
بیحالم. بیحوصلهام. |
Do good to others. |
به دیگران نیکی کنید. |
Snap into it. |
بجنبید. زودباشید. |
None of your sauce. |
بیادبی و پررویی موقوف. |
The devil take him. |
بره به جهنم. |
Clear out! |
برو گم شو! |
For all I care. |
تا آنجا که به من مربوط می شود. |
Go along with you/get lost! |
برو پی کارت! |
Good show! |
بارک الله! |
Go to the devil! |
برو به جهنم! |
He is second to none. |
بالادست ندارد. |
It looks to me…. |
بنظر من…. |
It is up to you. |
بسته به میل خودت است./هرطور میلتان است. |
It was not for nothing that… |
بیخود نبود که… |
Here's to you. |
به سلامتی شما. (هنگام نوشیدن) |
In a family way |
بی رودربایستی |
Money doesn't grow on trees. |
پول که علف خرس نیست. |
It all depends. |
تا چه پیش آید. |
To the best of my ability. |
تا جایی که در توان من است. |
He is neck-deep in trouble. |
تا خرخره گرفتار مشکل است. |
For the best of my knowledge… |
تا آنجا که من میدانم…. |
He robs his belly to cover his back. |
با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته. |
Down this life. |
تف بر این زندگی. |
While there is a while there is a hope. |
تا زندگی هست امید هست. |
As far as the eye can reach. |
تا آنجا که چشم کار میکند. |
Strike while the iron is hot. |
تا تنور گرم است نان را بچسبان. |
Honesty is the best policy. |
صداقت بهترین سیاست است. |
He is off the rails. |
توی باغ نیست. |
Waste not, want not. |
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد. |
There is no smoke without fire. |
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. |
This is only the beginning. |
تازه اولشه. |
Spare the rod and spoil the child. |
تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو و خر. |
Knowledge is power. |
توانا بود هر که دانا بود. |
Divide and rule. |
تفرقه بنداز و حکومت کن. |
What is all about? |
جریان چیه؟ |
Control your tongue. |
جلوی زبونت رو بگیر. |
Buzz off. |
بزن به چاک. |
Help yourself. |
بفرمایید میل کنید. از خودتون پذیرایی کنید. |
I am in a rather hole. |
بدجوری گیر کردم. |
My pride was wounded. |
به غیرتم برخورد. |
Wish nobody ill. |
بد هیچکس را نخواهید. |
Cut your coat according to your cloth. |
پایت را به اندازهی گلیمت دراز کن. |
Money talks. |
پول حلال مشکلات است. |
Don't involve me. |
پای مرا وسط نکشید. |
He is on his last leg. |
پایش لب گور است. |
I have no choice but… |
چارهای جز این ندارم. |
What do I care! |
بیخیالش! |
A fat chance |
چه خیال باطلی |
What is there in it? |
چه نفعی دارد؟ |
Why were you feeding your eyes in the wedding party? |
چرا در مجلس عروسی داشتی چشمچرانی میکردی؟ |
The mills of God grind slowly. |
چوب خدا صدا ندارد. |
How much do I owe you? |
چقدر به شما بدهکارم؟ |
What cheek! |
چه پررویی! |
What is to do? |
چه باید کرد؟ |
Willy nilly / willy-nilly |
خواه ناخواه، چه بخواهی چه نخواهی |
تصور خیلی ها این می باشد که یادگیری زبان امری دشوار بوده و برای همه امکان پذیر نیست و یا زمان خیلی زیادی برای یادگیری آن نیاز است، ولی آیا این مسأله واقعیت دارد؟
سختی انجام یک کار معمولا به مداومت در انجام آن بستگی دارد و هنگامی که درباره
دشواری کاری بحث میکنیم، درواقع منظورمان همین است.
یادگیری زبان به تنهایی مشکل نیست، آنچه باعث سختی کار می شود تداوم یادگیری زبان،
وقت گذاشتن برای آن برای روزها و ماه ها و دوره نکات میباشد. یادگیری یک نکته
گرامری بسیار آسان می باشد ولی چگونگی استفاده از آن و عدم فراموشی این نکته کار
را سخت میکند
به همین صورت ترک سیگار، ورزش کردن و رعایت یک رژیم غذایی خاص نیز به خودی خود سخت
نمیباشند ولی آنکه بتوان آنها را ادامه داد سختی همراه دارد
همچنین وقتی کاری به یک وظیفه تبدیل شود، انجام دادن آن کسل کننده خواهد بود زیرا
در لغت وظیفه، اجبار نیز خلاصه شده است. یادگیری زبان نیز به همین صورت است اما
اگر به خود تلقین کنید که زبان را دوست دارید و دلایل یادگیری زبان را همواره به
یاد داشته باشید یادگیری آن از وظیفه به یک سرگرمی تبدیل خواهد شد و میدانید
اجباری در سرگرمی وجود ندارد.